حدیث عشق

حدیث عشق

پیام مردگان

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

آه ! زمین چه اجساد عزیز و خوش سیمایی را که با غذاهای لذیذ و رنگین زندگی کردند و در آغوش نعمت ها پرورانده شدند ، به کام خویش فرو برد.

آنان که می خواستند با شادی ، غم ها را از دل بیرون کنند و به هنگام مصیبت با سرگرمی ها ،صفای عیش خود را بر هم نزنند دنیا می خندید ، ودر سایه خوشگذرانی غفلت زا بی خبر بودند که روزگار با خارهای مصیبت زا آنها را در هم کوبید و گذشت روزگار ، توانایی شان را گرفت .از نزدیک به آنها نظر دوخت، و غم و اندوهی که انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت . چه مطالب مهمی را می بایست بگوید که زبان از گفتن آنها بازماند فو جه سخنان درد ناکی را از شخص بزرگی که احترامش را نگه می داشت ، یا خرد سالی که به او ترحم می کرد ، می شنید و خود را به کری می رد همانا مرگ سختی هایی دارد که هراس انگیز ووصف ناشدنی است ، و برتر از آن است که عقل های اهل دنیا آن را درک کند .

چهرهای زیبا ،پژمرده و بدن های ناز پرورده پوسیده شده ،و بر اندام خود لباس کهنگی پوشانده ایم و تنگی قبر ،ما را در فشار گرفته ،وحشت و ترس را از یکدیگر به ارث برده ایم ،خانه های خاموش قبر بر ما فرو ریخته ،و زیبای اندام ما را نابود و نشانه های چهر های ما را دگرگون کرده است . اقامت ما در این خانه های وحشت زا طولانی است ،نه از مشکلات رهای یافته و نه از تنگی قبر گشایشی فراهم شد.

مردم ! اگر آنها را در اندیشه خود بیاورند ، یا پردها کنار روند ، مردها را در حالتی می نگرید که حشرات گوشهایشان را خورده ، چشمهایشان به جای سرمه پر از خاک گردیده ، و زبان های که به سرعت و فصاحت سخن می گفتن ، پاره پاره شده ، قلب ها در سینه ها پس از بیداری به خاموشی گراییده و در تمام اعضای بدن پوسیدگی تازه ای آشکار شده ، و آنها را زشت گردانیده و راه آفت زدگی بر اجسادشان گشوده ، همه تسلیم شده ، نه دستی برای دفاع ، و نه قلبی برای زاری دارند.
وآنان را می بینی که دلهای خسته از اندوه وچشم های پر شده از خاشاک دارند ، در حالات اندوهناک آنها دگرگونی ایجاد نمی شود و سختی های آنان بر طرف نمی گردد.
خطرات آن جهان را وحشتناک تر از آنچه می ترسیدند یافتند ، و نشانه های آن را بزرگ تر از آنچه می پنداشتند مشاهده کردند.
زمین آنها را در خود گرفت و از گوشت بدن های آنان خورد و از خون آنان نوشید ، پس در شکاف گورها بی جان و بی حرکت پنهان مانده اند نه از دگدگونی ها نگرانند ، و نه از زلزله ها ترسناک ، و نه از فریادهای سخت هراسی دارند . غائب شدگانی که کسی انتظار آنان را نمی کشد و حاضرانی که حضور نمی یابند.
گویا بودند ، لال شدند ، شنوا بودند و کر گشتند ، و حرکاتشان به سکون تبدیل شد ،چنان آرامیدند که گویا بیهوش بر خاک افتاده و در خواب فرو رفته اند.
 ستایش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت ، و پایان کارها به او باز می گردد.
از فرمایشات امام علی علیه السلام ،از نهج البلاغه خطبه 221
فرمایشات امام علی علیه السلام، خطبه221
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۰
زهرا یوسفی

نظرات  (۱)

۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۱ میثم یوسفی
خوب بود
به منم سر بزن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی